در این کهنه شهر آلوده
در این دوران تنهایی
میخواهم بنویسم
تنها میخواهم بنویسم، نمی دانم چرا!
فقط می دانم که باید نوشت، چه را (باید نوشت)، نمی دانم ....
خدایا، چرا؟
چرا حنی قدرت نوشتن هم ندارم؟
مگر آنها چه کردند که تو این فدرت را به آنها داده ای؟
مگر من چه نکرده ام؟
میخواهم بنویسم، خدایا بخواه!
خدایا! کمکم کن، جز تو ندارم
این اولین است، خدایا! آخرین نباشد.